همساده : شُغلِت چی چیهَ ؟
فامیل دور : آدمکُشم ...
همساده : آدمکشی ؟؟
فامیل دور : بَرَ ، عکس میگیرم، آدم میکشم، بعد میبرم با عکس مطابقت میدم، بعد میرم میدم به صاحابش ...
همساده : خب حالا به این جرم های شما بعدا" رسیدگی میشه، در چهارم ژوئَن 1974 ینی دیشب، آیا حوالی آشپزخونه رفت و آمد داشتی یا نداشتی؟؟
فامیل دور : گفتید در حواریه کی ؟
همساده : دیشب در آشپزخونه ...
فامیل دور : من دیگه حرفی ندارم
همساده: اجازه بدید ... اجازه بدید گویا ...
فامیل دور: نه نه، ببخشید. بذار یه بار دیگه بذار بذار بذار، گفتید در حواریه کی ؟
همساده : دیشب ساعت 12 شب در آشپزخونه ...
فامیل دور : بَرَ من میتونستم در اون ساعت اونجا باشم چطور مگه ؟
همساده : به نظر میاد یکی از تار های سیبیل شما اندکی به خامه اغشته شده، راجع به این قضیه چه توضیحی دارید ارائه بدید ؟
فامیل دور (در حال پاک کردن سیبیلش) : مگه چجوریه , سیبیرَم ؟
@Arzhi Vector GN
فامیل دور : آدمکُشم ...
همساده : آدمکشی ؟؟
فامیل دور : بَرَ ، عکس میگیرم، آدم میکشم، بعد میبرم با عکس مطابقت میدم، بعد میرم میدم به صاحابش ...
همساده : خب حالا به این جرم های شما بعدا" رسیدگی میشه، در چهارم ژوئَن 1974 ینی دیشب، آیا حوالی آشپزخونه رفت و آمد داشتی یا نداشتی؟؟
فامیل دور : گفتید در حواریه کی ؟
همساده : دیشب در آشپزخونه ...
فامیل دور : من دیگه حرفی ندارم
همساده: اجازه بدید ... اجازه بدید گویا ...
فامیل دور: نه نه، ببخشید. بذار یه بار دیگه بذار بذار بذار، گفتید در حواریه کی ؟
همساده : دیشب ساعت 12 شب در آشپزخونه ...
فامیل دور : بَرَ من میتونستم در اون ساعت اونجا باشم چطور مگه ؟
همساده : به نظر میاد یکی از تار های سیبیل شما اندکی به خامه اغشته شده، راجع به این قضیه چه توضیحی دارید ارائه بدید ؟
فامیل دور (در حال پاک کردن سیبیلش) : مگه چجوریه , سیبیرَم ؟
@Arzhi Vector GN
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط مسعود
آخرین مطالب